پیامک های احساسی و عاشقانه
تعداد دقیق مژه هایت را میدانم
تعجب نکن، مگر زندانی، کاری جز شمردن میله های زندانش دارد؟
هزار بار هم از این دنده به آن دنده شوی فایده ندارد!
این تخت خواب “آغوش” کم دارد . . .
قطعا روزی صدایم را خواهی شنید…
روزی که نه صدا اهمیت دارد نه روز . . .
کفش هم اگر تنگ باشد زخم میکند، وای به حال دل من از دوری تو . . .
بیشتر مواقع پشت جمله “عیب نداره، مهم نیست“
یه دل شکسته خوابیده . . .
رنج دوری، یاد یاران کار ماست
یک پیامک حکم یک دیدار ماست
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ: ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ!
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮﺵ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﻢ …
ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﺷﮑﻬﺎﯾﺶ؛ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﺵ،
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺷﮑﺴﺘﻨﺶ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﻗﺮﺍﺭﯾﺶ .…
ﻭ ﺍﮔﺮ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺮﻭﺩ، ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺁﻭﺭﺩ،
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺎ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﺪ
ﺷﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ “ﺳﺮﻡ“ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﮐﻨﻨﺪ، ﻭﻟﯽ “ﺩﻟﻢ” ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ
ﺩﺳﺘﻢ ﻧﻤﯽ ﺭﺳﺪ ﺑﻪ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﭼﯿﺪﻧﺖ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺴﻨﺪﻩ ﮐﻨﻢ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺎﯼ ﺩﯾﺪﻧﺖ
ﺁﺭﺍﻡ ﺍﻡ، ﻣﺜﻞ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺼﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺁﻓﺖ ﺯﺩﻩ،
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺩﺍﺱ ﻫﺎ ﻧﯿﺴﺘﻢ!
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﻤﺎﻧﻢ، ﺭﻓﺘﻢ، ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﻭﻡ، ﻣﺎﻧﺪﻡ
ﻧﻪ ﺭﻓﺘﻦ ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺎﻧﺪﻥ،
ﻣﻬﻢ ﻣﻦ بوﺩﻡ ﮐﻪ ﻧﺒﻮﺩﻡ
ﺍﯾﻦ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﺷﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﺗﮑﺜﯿﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ
ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻮ ﺳﻬﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ “ﺗﻮ” ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺳﺖ؟
دوسـت دارم یـڪ شبــﮧ، هفتــاد سـال پیـــر شـوم
در ڪنــار خیـابــانی بـایستـــم . . .
تـــو مـرا بـی آنڪــﮧ بـشنــاسی، از ازدحـام تــلخ خـیـــابـان عبــور دهــے . . .
هفتـــاد ســال پیـــر شـدن یــک شبـــﮧ
بـه حـس گـــــرمــی دسـتـ های تـــو
هنــگامـی کـه مرا عبــور میـدهـی بــی آنـڪـﮧ بـشنــاســی،
مــے ارزد . . .!
تو که گفتی:
نقاش نیستی
پس چرا به تو فکر می کنم،
دنیایم
رنگـــــــــی می شود
خنکای یک عصر بهاری …
کنار شاه بوته یاسی وحشی …
میزی که کاسه ای پُر از پولکی زعفرانی دارد
و دو فنجان چای داغ را خیال خواهم کرد …
لطفا به خیالم بیا!
همین که صدایم میکنی
همه چیز این جهان یادم میرود
یادم میرود که جهان روی شانهی من قرار دارد
یادم میرود سر جایم بایستم
پابهپا میشوم
زمین میلرزد…
وقتی آغوشت را به روی آرزوهایم باز می کنی
آنقدر مجذوب گرمای وجودت می شوم
که جز آرامش آغوشت
تمام آرزوهای خواستنی دیگر را از یاد می برم ..
چه با قاطعیت حکم میدهی که “حواست رو جمع کن”
و من میمانم که چطور جمعش کنم وقتی تمامش پیش توست!
شعر را دوست دارم
که میتواند زمان را نگه دارد
و تو را کنار من
بیآنکه پیرت کنم
و سنگینی کنم بر شانهات
گاهی
به من فکر کن
مثل دستی ناشناس
در بریده ای از عکسی قدیمی
بعضی ها را هرچقدر هـم که بــــخواهی،
“تــــــــــــــــــمام” نـــــــــــــــــــــمی شوند …!
هــــــــــمش به آغــــــــــوششان بــــــــــدهکار میمانی!
حضورشان”گــــــــــــــــرم” است ؛ سکوتشان خالی مــــــــــیکند دل ِآدم را …
آرامش ِ صـــــــــــــــــــــدایشان را کــــــــــــــــــــم می آوری!
هر دم هر لحظه “کـــــــــــــــــم” مـــــــی آوریشان …
و اینجا مــــــــــــــــــــن کــــــــــــــم دارمــــــــــت …
خواستم هرچه را که بوی تو میداد بسوزانم؛ جانم آتش گرفت!
عشق جایی می تپد که تو باشی پس باش آنجا که باید باشی
در کنار احساسی از باران، لطافت را از برگ جدا شده از گل هم میشود فهمید
احساست را برای لحظه ای به آفتاب هم ببخش که گرمی را به تو می بخشد
احساس را باید در قابی از عقل گذاشت و عاشقانه به آن خیره شد …
بگذار مــردم هرچه دلشـــان مــﮯخواهد بگویند!
مــَن فقط، از تــو مـﮯ گویــَم…
کـلـمـات را مـثل ِ گـلـبـرگ زیـر پـای تـو مـیریـزم
کـه راه گـم نـکـنـی و بـر کـاغـذم بـمـانـی
قندان خانه را پُر کردم از حرفهایت
تو که می دانی من چای را تلخ دوست ندارم
هوس فنجانی دیگر کرده ام ؛ کمی بیشتر بمان!
چه حس قشنگیه وقتی میشی مَحرمِ دل یکی ..
یکی که بهش اعتماد داری ..
بهت اعتماد داره ..
از دلتنگی هاش برات میگه ..
از دلتنگی هات براش میگی ..
آروم میشه ..
آروم میشی ..
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه ..
این حس مثل قطره های باران پاکه ..
حال من خوب است اما عالی می شوم
وقتی که تو با نگرانی در آغوشم می گیری و می گویی:
نه عزیز من، تو خوب نیستی ….
من و تو خیلی کارها به دنیا بدهکاریم…!
مثل یک عکس دو نفره…
یا چرخ زدن بی دلیل در خیابان…
یا بستنی خوردن در یک روز برفی…!
حتی….
چاپ کردن عکس دو نفره…
مریض شدن و گلودرد به خاطر بستنی روز برفی…!
بیبن…!
من و تو خیلی کار داریم…
من و تو حتی آشناییمان را به دنیا بدهکاریم…
راه که میروی، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو همقدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد …
تو فقط برای منی!
آغـــ ـوش گــَ ـرمــَم بـ ـآش…
بگــ ـذآر فــَرآمـــ ـوش کــُ ـنــَم لــَحــظـہ هــآیی رآ کــ ـہ
دَر سـَ ـرمــآی بـــیــکــَ ـســــــــــی لَرزیـــ ــدَم…
افتاده آن گوشه
گوشی همراهی که میتوانست
دل آویزترین شعر جهان را
“دوستت دارم” را
به گوش و چشم محبوب برساند
قصه دو سو دارد:
یک انتهای تلخ
یک انتهای شیرین
یکی آنکه دیگر نیست یا نبوده از ابتدا!
یکی آنکه دیگر به گوشی تلفن احتیاج نیست… در گوش هم میخوانند…!
گـآهـے وقـتـآ مجبـورـے احمـق بـآشـے
روـے ِ ڪـآغـב مینویسمـ
בستهـآـے ِ تـو و روـے ِ آטּ בسـت میڪشمـ…
سردم که می شود
تمام ِ اجاق هایِ جهان
برایم عشوه گری می کنند
اما من
تصمیم خودم را گرفته ام
برایِ گرم شدن
باید که تا آخر عمر
دنبال دست هایِ تو باشم . . .
همه ی کوچه ها را گشته ام
ایستگاه ها، فرودگاه ها، پارک ها
کافه های شلوغ
پاتوق های کوچک
خیابان ها و میدان ها
حالا من
به آسمان هم
نگاه نمی کنم
زیرا در آنجا هم نیستی
آب شده ای در چشم هام
یک قطره ی پاک.
خانه را هم گشته ام
بانوی من!
می شود کمد لباس را باز کنم
تو آنجا باشی و بخندی باز؟
می شود؟
دوستت دارم هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را برای شنیدنش کنار گذاشته ام
می ترسم کسی نه خودت را،
بلکه دوست داشتنت را از من بگیرد!
چیزی در کلامم نیست
جز دوستت دارم هایی که واژه نیستند
مثل دم در پی بازدم حیاتم را رقم می زنند
دوست داشتن به تعــــداد دفعات گفـــــتن نیست!
حسی است
که باید بــــــی کلام هم لمــــــس شود
اگه نهایت دوست داشتن درقطره ی باران است
من دریا را تقدیمت میکنم
مـــوهـــایـــم که یـکدسـت ..
هـــمرنـــگ ِ دنــــدانـــهـایــــم شـد!
بـــــاز هــــم بـــــا عـشق می نویـسم:
دوستـــت دارم …
گفــتنِ “دوستــــت دارم” نظر لــــطــــــفـــم نبود!
نظرِ دِلـــــــم بود
نمیدانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را میگذارم
آخر خط من
باشد؟
:: موضوعات مرتبط:
پیامک ,
عاشقانه ,
,
:: برچسبها:
پیامک های احساسی و عاشقانه ,
اس ام اس های احساسی و عاشقانه ,
اس های احساسی و عاشقانه ,
پیامک ,
اس ام اس ,
اس ,
پیامک های عاشقانه ,
اس ام اس های عاشقانه ,
اس های عاشقانه ,
پیامک های احساسی ,
اس ام اس های احساسی ,
اس های احساسی ,
93 ,
,
:: بازدید از این مطلب : 595
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0